روایت شهره پیرانی از شهادت داریوش رضایینژاد/ یک ساعت بعد از ترور
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۲۰۸۱۴
باشگاه خبرنگاران جوان- آنچه میخوانید یادداشت شهره پیرانی همسر شهید داریوش رضایینژاد است که بعد از ۱۰سال از این حادثه بیهیچ کموکاستی منتشر میشود. این روایت دقیقا از نیمساعت بعد از شهادت شهید رضایینژاد شروع میشود تا شرح فراق این همسر شهید. بهبهانه رونمایی از فیلم سینمایی «هناس» در جشنواره این روایت را به یاد مظلومیت شهدای هستهای و خانوادههای صبورشان بازخوانی میکنیم:
«آمبولانس بعد از نیمساعت میرسد به کوچه شهید خادمرضاییان خیابان بنیهاشم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رد نگاهش را دنبال میکنم. جای گلوله را میبینم. نگاهم به تکنسین میافتد. به همکارش نگاه میکند سری تکان میدهد، معنی سر تکان دادنش را میفهمم، ولی نمیخواهم باور کنم. آشفته میپرسم خطرناک است؟ استیصال من باعث میشود سریع بگوید نهنه چیزی نیست.
نمیدانم برای چه کاری از من میخواهد دستان داریوش را بگیرم. دستانش یخ زدهاند. نمیخواهم باور کنم، دوست دارم دروغ بشنوم. هیچوقت در زندگیام اندازه این لحظات سخت، دوست نداشتهام دروغ بشنوم. میرسیم بیمارستان رسالت. داریوش را میبرند اتاق سیپیآر. ماندهام پشت در. خانمی آمده از من سوال میپرسد برای درج در پرونده لازم است. تذکرات داریوش را به یاد میآورم.
درعین آشفتگی به سوالاتش پاسخ نمیدهم. میترسم موارد امنیتی از زبانم خارج شود که نباید. عصبانی و قاطع پاسخ میدهم: پاسخی نمیدهم. به عالم و آدم شک دارم در آن لحظات. چیزی برای از دستدادن ندارم. اتفاقی که نباید افتاده است. همکارم که احترام زیادی برایش قائلم زنگ میزند. یک ساعت پیش همدیگر را دیدهایم. خیلی قبولش دارم. میپرسد میتوانید صحبت کنید؟ با قاطعیت به او هم میگویم خیر. تلفن را قطع میکنم.
عموشهاب، برادر داریوش (بعد از تولد آرمیتا برادرهای همسرم را عمو صدا میزنم)، زنگ زده. دادیار رامسر است. میدانم به او زنگ نزدهام. شک میکنم. صدایش صدای خودش است، ولی میتواند او نباشد. میگوید عمو کجایید؟ میگویم شما؟ میگوید شهابم. میگویم باور نمیکنم. میگوید حالت خوب است؟ میگویم هفته قبل کجا بودیم؟ میگوید آبدانان. میگویم برای چه کاری؟ میگوید عقد نجمه. چند تا نشانه دیگر هم میدهد تا باور کنم خودش است.
یکباره بغضم میترکد. میگویم عمو داریوش تیر خورده، دعا کن زنده بماند. گوشی را قطع میکند. بعد از آرش دومین نفر از خانوادهمان در آشفتگی من شریک میشود.
مرا به قسمت اورژانس بیمارستان رسالت راهنمایی میکنند. پرده را میکشند. هیچکس را در قسمت اورژانس نمیبینم. به نسبت بیمارستان خلوت است. نمیدانم، شاید هم کل دنیا برایم سیاه شده بود در آن لحظات که کسی را نمیبینم. اصرار میکنند که زخمم را معاینه کنند، اجازه نمیدهم. میگویم فقط داریوش را نجات بدهید من مهم نیستم. از منطق دور شدهام، ولی خودم هم نمیفهمم. نشستهام روی تخت اورژانس؛ پر از اضطراب. پرده کنار میرود. آرش میآید. میگوید رفته دم در خانهمان آنجا گفتهاند ما را آوردهاند اینجا.
آرمیتا را یکی از همسایگان برده خانهاش. دلم آشوب است. نمیتوانم بیصدا گریه کنم. پرستار و خانم دکتری وارد میشوند. روبهرویم میایستند. چند سوال میپرسند. از سوالات میگذرم. میپرسم همسرم زنده میماند؟ خانم دکتر خیره نگاهم میکند. در عمق چشمانش حقیقتی تلخ برایم نمودار میشود. سرش را با تاسف تکان میدهد. دنیا در آن لحظه برایم تمام میشود. همانطور که روی تخت نشستهام آرش بغلم میکند. با تمام توان فریاد میکشیم. صدای من از آرش، اما بلندتر است. بیهدف از تخت پایین میآیم.
پاهایم سست است. آرش دستم را گرفته. وارد راهروی بیمارستان میشوم. میخواهم بروم سمت اتاق سیپیآر. چند نفر از سمت در بیمارستان را میبینم که سمت ما میآیند. میشناسمشان. جلوتر از همه مهندس فخریزاده است. نزدیک که میشوند اول از همه او میپرسد چطور است؟ میگویم تمام کرد. دیگر توان ایستادن ندارم.
همانجا وسط راهرو نقش زمین میشوم. با مکافات بلندم میکنند. راهنمایی میکنند اتاق روبهروی اتاق سیپیآر. صدای گریههایم بلندتر میشود. وسط گریه مرتب گله میکنم چرا از داریوش محافظت نکردید؟ زخمم هنوز خونریزی دارد، ولی دردی حس نمیکنم بس که تمام وجودم پر از درد گرانتری است.
اصرار دارند خودم بروم اتاقعمل. مهندس فخریزاده بیشتر از همه اصرار میکند. قانعم میکنند. اتاق عمل سرپایی (به نظرم) انتهای راهرو سمت چپ طبقه همکف بیمارستان است. شاید هر زمانی غیر این موقعیت وارد اتاق عمل میشدم از ترس قالب تهی میکردم. اما الان چه اتفاقی میمونتر از مرگ برای من؟ زخمم را میبینند.
دکتر چندبار تکرار میکند چه شانسی آورده. اگر گلوله وارد میشد حتما به قلبش اصابت میکرد. من، اما با خودم میگویم کاش... آمپول بیحسی میزنند. میفهمم دارند بخیه میزنند. دیگر منطقی نیستم. مرتب میگویم همسرم یک پژوهشگر بود... صدای فریاد و گریهای را میشنوم از بیرون همان اتاق. صدای برادر داریوش است که تازه رسیده بیمارستان. سومین نفر از خانوادههایمان آشفته میشود.
از اتاق عمل دوباره به اتاق روبهروی سیپیآر هدایت میشوم. آرش و برادر همسرم هم هستند. مهندس فخریزاده و... همانجا هستند هنوز. برادر داریوش وسط گریه و زاریهایمان از من میپرسد عمو به نظرت برای اولین نفر به پدرت اطلاع بدهم تا او به پدر و مادرم اطلاع بدهد؟ میگویم عمو بگو. چاره چیست؟ بالاخره باید خانوادهها در جریان قرار بگیرند. خبری که ویرانکننده است.
میتوانم پیشبینی کنم واکنش دو خانواده چیست. داریوش بدون هیچ تردیدی عزیزترین فرزند خانواده خودش و «داماد عزیز» پدر و مادرم است که دستکمی از فرزند برایشان ندارد.
کمی فضا تنشآمیز است در اتاق روبهروی سیپیآر. نمیدانم چطور هدایت میشویم به اتاق سیپیآر. میخواهند پیکر داریوش را منتقل کنند. داریوش را از روی تختی که کفش برزنتی و گود است به برانکارد منتقل میکنند.
کف برزنتی تخت مالامال از خون داریوش است. من و برادر همسرم دستمان را در خون داریوش میغلتانیم. یکباره از خود بیخود میشوم. صورتم را با خون داریوش میشورم. زار میزنم، فریاد میکشم. قابلترحمترین آدم روی زمینم آن لحظه؛ نهایت استیصال، نهایت ناباوری را دارم میگذرانم. یکساعت قبلش کنارم بوده، داشتیم حرف میزدیم الان پیکر غرقه در خونش را باید در آغوش بکشم.
من و برادر همسرم همراه پیکر داریوش سوار آمبولانس میشویم. نمیدانم کجا قرار است برویم. صدای گریههای من دارد بلندتر میشود. کل بدنم میلرزد. وسط راه توی آمبولانس یکباره متوجه میشوم آقای «م» یکی از کارمندهای حفاظت اداره همراهمان است.
آنجا که وسط بیتابیهای فزاینده من گفت: «خانم پیرانی نگران نباشید من هستم!» کمتر پیش میآید حاضرجواب باشم. ولی یکباره گریهام قطع میشود با غضب همراه قاطعیت میگویم: «آن موقع که باید کجا بودید؟ چرا نبودید؟» سکوت میکند. حرفی برای گفتن ندارد.
این اولین واکنش دور از خویشتنداری من است. لحظات و روزهای بعد این عدم خویشتنداری بیشتر و بیشتر شد.
آمبولانس متوقف میشود. پیاده میشویم. میبینم دم در بخش اورژانس بیمارستان شهید چمران هستیم. ما را آوردهاند اینجا. هیچوقت بدون داریوش اینجا نیامدهام. حتی اینبار. اما برای اولینبار فردای آن روز بدون داریوش از در بیمارستان شهید چمران خارج میشوم.
تا شب کل اقوام و دوستان که از حادثه خبردار شدهاند میآیند بیمارستان... حالا در آشفتگی ما کل شهر و استان و کشور بهتدریج سهیم میشوند.
راستی آرمیتا کجاست؟ بچهام را میخواهم....»
منبع:فرهیختگان
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: شهید رضایی نژاد ترور روبه روی اتاق عمل یک باره
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۲۰۸۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دور دوم انتخابات مجلس، به روایت رادیو گفت وگو
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر شبکه رادیویی گفت و گو در گفت و گو خبرگزاری صدا و سیما، با تاکید بر اینکه انتخابات، مهمترین نماد مردمسالاری و مردمی سازی حکمرانی در جمهوری اسلامی ایران است، گفت: هرچه حضور مردمی در این عرصه بیشتر باشد، کارآمدی و تقویت بنیادهای اقتدار ملی نیز پرمغزتر خواهد بود و در این بین سهم رسانه برای بازتاب این حضور همگانی حائز اهمیت است.
کوچک زاده با بیان اینکه یک روز پیش از برگزاری انتخابات جدول پخش رادیو گفتگو هم بیشتر از روزهای قبل به افزایش شور و شعور مردم در مشارکت سیاسی خواهد پرداخت، افزود: ویژه برنامه «صدای انتخابات» تلاش دارد، در این ساعتهای پایانی به بینش افزایی سیاسی مردم در جامعه کمک کند این برنامه یک روز قبل از انتخابات ساعت ۱۶ به روی آنتن میرود.
وی در ادامه معرفی برنامههای این شبکه رادیویی افزود: ویژه برنامه «ایران سربلند» همزمان با مرحله دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی در روز جمعه ۲۱ اردیبهشت، از ساعت ۸ صبح آغاز و تا پایان ساعت رسمی رای گیری ادامه خواهد داشت.
مدیر رادیو گفت و گو تاکید کرد: این انتخابات از جمله آزمونهای مردمسالارانه کشورمان است که برای تقویت قدرت و منافع ملی، به سمت افزایش مشارکت متمرکز خواهد بود، برنامه ایران سربلند با هدف انعکاس حضور مردم و اطلاع رسانی از آخرین اخبار و دستورالعملهای انتخابات به گفتگو با کارشناسان و خبرگان حوزه سیاست میپردازد.
کوچک زاده تصریح کرد: در این بستر، گروههای مرجع واجد رسالتی مهم هستند تا با هدایت و راهبری افکار عمومی جامعه موجب تقویت نقش مردم در نظام حکمرانی شوند. این جریانات میتوانند با تبیین جمهوریت نظام و روشنگری در برابر هجوم رسانهای معاند که منافع و امنیت ملی را هدف قرار داده اند، ضمن تهییج عمومی برای مشارکت در انتخابات، زمینه هرگونه نفوذ رسانهای و جنگ شناختی دشمن در جامعه را کاهش دهند، از این روز فضای رسانهای مناسب برای بیان این دیدگاهها را در رادیو گفتگو فراهم کردیم.
مدیر رادیو گفت و گو ارتباط با تمامی ۲۲ حوزه انتخاباتی در ۱۵ استان را مهمترین بخش این ویژه برنامه توصیف و خاطرنشان کرد: گزارشگران این شبکه رادیویی در محل شورای نگهبان و وزارت کشور مستقر خواهند بود تا ضمن اطلاع رسانی آخرین اخبار، ارتباط مستمر با فرآیند اخذ رای گیری داشته باشند.
وی با یادآوری نقش مردم در حفظ و بقا نظام حکمرانی کشور گفت: انتخاب شعار محوری در سال ۱۴۰۳ از سوی رهبر معظم انقلاب گواه روشنی بر این نقش تعیین کننده دارد، قطعا از مهمترین موارد مورد توجه در این فرایند، توجه به مطالبات عمومی مردم و دغدغههایی است که ملت به ان توجه دارد، طبعا با توجه به جایگاه مجلس شورای اسلامی در قاموس جمهوری اسلامی و قانون اساسی، انتظارات مردمی از این نمایندگان نیز بالاست. چرا که مجلس شورای اسلامی از طریق وضع قانون و نظارت برای اجرای ان و همچنین بهره گیری از ظرفیتهای نظارت بر دولت و سایر قوای عمومی و تخصصی کشور، میتواند زمینه برطرفی بسیاری از چالشهای موجود را فراهم نماید رادیو گفتگو در نظر دارد در ادامه فرآیند شروع به کار مجلس دوازدهم به مطالبه گری و شفاف سازی نقش نمایندههای مجلس در این خصوص و بیان دیدگاههای کارشناسان برای تحقق شعار سال (جهش تولید با مشارکت مردم) بپردازد.
گفتنی است؛ جدول پخش رادیو گفت و گو در فاصله بین دو مرحله برگزاری انتخابات با برنامههای متنوعی از جمله آقای مکعبی، مربع سه ضلعی، امواج شبهه و ساعت بیست و چهار و یک دقیقه سعی در بالابردن سواد رسانهای مردم نسبت به وجوه رسانهای انتخابات در جنگ ترکیبی بر علیه نظام جمهوری اسلامی دارد و با برنامههایی مثل پارلمان، نگاه نو و گفتگوی سیاسی جنبههای مختلف یک انتخابات سالم و استانداردهای یک مجلس قوی را به مخاطبان خود ارائه کرده است.
علاقه مندان میتوانند رادیو گفت و گو را علاوه بر موج FM ردیف ۱۰۳.۵ مگاهرتز، از طریق برنامه کاربردی ایران صدا بر روی گوشیهای تلفن همراه خود نیز شنونده باشند و از طریق سامانه پیامکی ۳۰۰۰۰۱۰۳۵ با برنامههای این شبکه رادیویی ارتباط برقرار کنند.